جدول جو
جدول جو

معنی حسین نجاد - جستجوی لغت در جدول جو

حسین نجاد(حُ سَ نِ نَجْ جا)
ابن عبدالله بغدادی حنبلی معروف به نجاد صغیر و مکنی به ابوعلی محدث و فقیه و اصولی بود و مؤلفاتی در آنها داشت. (شذرات الذهب ج 3 ص 36) (معجم المؤلفین). محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَجْ جا)
حسین بن محمد بن عبدالله حسین بن عبدالله یا محمد بن حسین نجار، مکنی به ابوالحسن یا ابوعبدالله. مؤسس فرقۀنجاریه است و در حوالی سنۀ 230 هجری قمری درگذشته است. رجوع به نجاریه و نیز رجوع به تاریخ مذاهب اسلام وترجمه الفرق بین الفرق ص 212 و مختصرالفرق ص 126 و ترجمه ملل و نحل شهرستانی ج 1 ص 104 و تعریفات جرجانی و ضحی الاسلام ج 3 ص 353 و تاریخ خاندان نوبختی ص 137 و نقض الفضائح 1 ص 17 و ص 131 و الفهرست ابن الندیم شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن عبدالله بغدادی مکنی به ابوعبدالله از متکلمان جبری مذهب سدۀ سوم هجری متوفی در 220 هجری قمری 835/ میلادی او راست: ’الاستطاعه’ و ’الصفات و الاسماء’ و جز آنها. (معجم المؤلفین از ابن الندیم ص 179) (هدیه العارفین ج 1 ص 303) (الموشح ص 379)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَقْ قا)
حسام الدین تبریزی مدرس. در تبریز متولد شد و در قسطنطنیه در 964 هجری قمری / 1557 میلادی درگذشت. او راست: شرح قصیدۀ برده. (معجم المؤلفین از شقایق النعمانیه ج 2 ص 138)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نَ جَ)
فقیه. متوفی پیرامن 1300 هجری قمری 1883/ میلادی او راست: رساله در عموم و خصوص در اصول. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 351)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مُ هَِ)
ابن سید محمد مجاهدبن علی بن محمد حسنی طباطبائی کربلائی فقیه اصولی بود و در پیرامن 1250 ه. ق. 1834/ میلادی درگذشت. (اعلام الشیعۀ قرن سیزدهم هجری ص 433) (اعیان الشیعه ج 27 ص 216) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ نِ)
دهلوی (محمد...) ملقب به شمس العلماء. درگذشتۀ 1330 هجری قمری او راست: ’آب حیات’ که تذکرۀ شعرای هند است. (ذریعه ج 1 ص 1 و ج 10 ص 111)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
یا میرزا حسین خان آزاد. او طبیب ظل السلطان، سلطان مسعود میرزا پسر بزرگ ناصرالدین شاه بود، و وی پسر میرزا یوسف خان مستشار پست خانه بود، که از آزادیخواهان و طالبین اصلاح عصر خود بقلم میرفت، و او را رساله ای است درباب لزوم اصلاح خط کنونی فارسی به اسم ’رساله در وجوب اصلاح خط اسلام’ که به خط نستعلیق چاپ سنگی شده است ولی اسم مؤلف در خود رساله نیست. اما میرزا حسین خان از مدتهای مدید به این طرف از خدمت ظل السلطان استعفا داده و به اروپا آمده و در پاریس متوطن گردیده بودو من (محمد قزوینی) آن مرحوم را در اوقاتی که در پاریس اقامت داشتم از دور میشناختم زیرا که گاه گاهی به کتاب خانه ملی پاریس می آمد و با ادگار بلوشه کتابدار قسمت شرقی کتاب خانه پاریس به جامع سنخیت مشرب که هر دو باقصی درجه از نوع بشر بغایت متنفر و گریزان بودند، رفیق بود. صاحب ترجمه با هموطنان خود یعنی ایرانیان بوجه من الوجوه معاشرت نمیکرد و هیچکس از ایشان را حتی آقای صمدخان ممتازالسلطنه وزیر مختار ایران نه به خانه خود راه میداد و نه ب خانه آنها میرفت، و اگر اتفاقاً در کوچه، یکی از ابناء وطن خود را میدید میگریخت. آقای ممتازالسلطنه حکایت میکرد که برای امری ضروری فوری لازم بودکه با او ملاقات کنم، و چون مطلقاً کسی را به منزل خود راه نمیداد تدبیری به خاطر من رسید و صبح زود ساعت هشت که اولین توزیع نامه های پستی به اشخاص شروع میشود، به خانه او رفتم و در آپارتمان او را بشدت به رسم فراشهای پست کوبیدم، از داخل منزل صدای او را که میشناختم شنیدم که فریاد زد: ’کیست ؟’ من صدای خود را برای اینکه مرا نشناسد تغییر داده گفتم: ’فاکتور’ (یعنی فراش پست) او فوراً در را باز کرد و من فرصت ندادم که در را دوباره بعد از شناختن من به بندد و فوری خود را داخل آپارتمان افکندم و تغییر عجیب حال اورا از این شیوه که خورده بود محسوساً مشاهده کردم، ولی خود را هیچ به آن راه نزدم و او را هم شرم حضور و ادب مانع شد که کراهت قلبی خود را از حضور یکی از ایرانیان در منزل خود آن هم به این حیله و تزویر ظاهر سازد و دست بهم دادیم و مشغول صحبت شدیم. باری من بعلت همین فقره که وی از ایرانیان گریزان بود و با وجود پیشنهاد مکرر بلوشه که مرا با او آشنا سازد و به منزل ببرد هیچوقت نخواستم با او آشنا شوم. صاحب ترجمه در یکی از دو تألیف آتی الذکر خود از عمر خیام و رباعیات او و از اینکه انگلیسها ترجمه رباعیات خیام را در تمام اروپا و امریکا از پرتو ترجمه فیتز جرالد منتشر و مشهور کرده اند به شدت انتقاد کرده و در حق آن حکیم و شاعر بزرگ طعن زده است. مرحوم آزاد دو مجموعه از منتخبات اشعار و رباعیات فارسی، یکی به اسم ’گلزار معرفت’ دیگر به اسم ’صبح امید’ با ترجمه جداگانه هر یک از دو کتاب مزبور به فرانسه در سنوات 1906 و 1909 میلادی در لیدن از بلاد هلند به طبع رسانیده است، که در غایت نفاست است. وی در ماه مارس هزارونهصدوسی وشش میلادی مطابق 1355 هجری قمری در نتیجۀ تصادم با اتومبیلی وفات یافت و کتاب خانه بسیار جامع نفیس عدیم النظیر او را بتوسط کتابفروشی معروف (کواریچ) در لندن بحراج متفرق کردند. (وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی در مجلۀ یادگار سال سوم شمارۀ چهارم). باید توجه داشت که کسی که در آغاز در شمار آزادیخواهان اصلاح طلب بوده و در پایان مجموعۀ اشعار فارسی خود را چاپ میکند. نمیتواند از همه ایرانیان متنفر باشد پس شاید از مأمورین دولت و وابستگان به ایشان در خارج دوری می جسته است. رجوع به حاشیۀ شدالازار ص 216 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ)
ابن محمد بن اسعدحنفی فقیه ساکن حلب و مکه بود. او راست: شرح بر جامع صغیر محمد بن حسن شیبانی و ’الواقعات’. وی نزدیک 580 هجری قمری 1184/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین از جواهر المضیئه) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 313)
لغت نامه دهخدا